- ۰۲ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۵۹
- ۲ نظر
شاعری در قطار قم - مشهد چای می خوردو زیر لب می گفت:
شک ندارم که زندگی یعنی، طعم سوهان و زعفران بانو...
بیتی از شعر بسیار زیبای سید حمیدرضا برقعی
شاعری در قطار قم - مشهد چای می خوردو زیر لب می گفت:
شک ندارم که زندگی یعنی، طعم سوهان و زعفران بانو...
بیتی از شعر بسیار زیبای سید حمیدرضا برقعی
تا انقلاب مهدی
از نهضت خمینی
محافظت بفرما...
برای ما به جز این آستان پناهی نیست
از آسمانِ حرم تا بهشت راهی نیست
دود این شهر مرا از نفس انداخته است
به هوای حرم کرب و بلا محتاجم...
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد
آرزومند نگاری به نگاری برسد...
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندارم
تو می روی به سلامت سلام ما برسانی...
دم از عذاب مزن روز محشر کبری
همین نیامدن کربلایمان کافی ست...
إذا مَاتَ العَالِمُ ثَلُمَ فی الإسْلامِ ثُلمةٌ لا یَسدُّها شئٌ...
ولی معظم فقیه فرمودند که مطمئن باشید روز نهم دی امسال (1388) هم در تاریخ ماند.
تقدیم به حماسه آفرینان بصیر عاشورایی...
در نای خشک مرثیه خوان، نا نمانده است
طفــلی بــرای زینب کبــری نمــانـده است
باید بجــای حافظ و سعدی، لهــوف خواند
دیــگر بــرای مــا شــب یلدا نمــانده است
برادرم ... یلدای تلخ با تو نبودن رسیده است...
سیلی که جای خود، نسیم داغ صحرا هم
حتی بــرای کودک زیبــا ضــرر دارد...
یا مولاتی رقیه...
پیراهن مشکی عزات ... لباس احرام منه
پادشاه آسمونه ... نوکری که سینه زنه
فرقی نمیکند طلبهای باشی مسلمان زاده و در مهد شیعه، یا میلیاردری در کفرستان با مادری یهودی و پدری مسیحی! وقتی خدا بخواهد کسی را هدایت کند هیچ چیز جلودار حضرتش نخواهد بود! آنچنان که از "ادواردو" "مهدی" ساخت و او را تا ابد نشانه ای برای ما قرار داد. شهید مظلومی که به گفته مصاحبانش امام روح الله را پدر خود میدانست و از همه دنیایی که داشت آرزویش طلبه شدن برای تبلیغ شیعه بود.
شهیدی که خیلی دوستش دارم...
مجموعه چند طرح در حال و هوای ماه عاشقی
پیشکش عاشقانی که محرم ماه حیاتشان است...
پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر
چون شیشه عطری که درش گم شده باشد...
حاج آقا پناهیان:
راه اول پیوند با مردم عالم فطرت است و فعالترین بخش فطرت حسین علیهالسلام است
و ما با جهانیان حرفی جز حسین علیهالسلام نداریم...
| شب اول مراسم عزاداری هیأت میثاق با شهدا؛ محرم ۹۱ |
ای زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست...
خبر دارم که سر از دیر نصرانی درآوردی
و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی...
از آن زمان که بوسه زدم بر ضریح تو
دیوانه تو بودم و دیوانه تر شدم ...