وادی مقدس
دوشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۱، ۱۰:۱۰ ق.ظ
ماجرای عشق لیلی و مجنون در کربلای ایران، قصه ی تازه ای شد...
اینجا مجنون آرام نشسته بود و در انتظار لیلای خود لحظه شماری میکرد...
همت لیلا شد، حمید و مهدی هم... و دهها عاشق همت، مجنون وار در پی لیلای خود پر کشیدند... پروانه های عاشق هم بر گرد شمع مهدی و حمید در مجنون پر سوزاندند...
و تو چه میدانی قصه خیبر را که مجنونی را به زنجیرعشق خود دیوانه کرد...!
این ماه را مجنون بنامیم یا لیلی.... به دلهای عاشقان پرپر سری بزنیم... شاید نام خیبر را پسندیدند...
(دلنوشته ای از شهید بی پلاک)
آری...
کفش را از پای درآور...
شاید همین جایی که ایستاده باشی، محل عروج عاشق خونین بالی باشد...
این جا قدمگاه اولیای الهیست...
فاخلع نعلیک