- ۲۹ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۳۸
- ۰ نظر
خرمی بهارمان را هم مدیون شماییم شهدا...
مادر! مرا ببخش اگر دیر آمدم
یک مشت استخوان شدنم طول میکشید
تا ارتفاع شانه مردان شهرمان
از دست خاک پر زدنم طول میکشید...
تازه شهیدا بگو خانه معشوق کو
گفت همان سو که سر بیشتر افتاده است...
اینبار باب شهادت از سوی زینبیه بر حسینیان گشوده شده.
کبوتران خونینبال حرم یک به یک میهمان کربلای ارباب میشوند و این ماییم و این سفیانی آخرالزمان.
مولا جان همه آرزویمان شهادت در رکاب شماست.
منت بگذار و قدم بر زمین فرش شده با خون این فداییانت بنه.
یعنی این رو سیاه را هم قابل میدانی؟
برای شهیدی که وقتی خبر شهادتش را به امام (ره) دادند، فرمود:" او آمرزیده است".
برای او که امام خامنه ای از او به عنوان اولین نظامی یاد می کند که به او اقتدا کرده و نماز خوانده.
برای شیرودی که می گفت من یک سرباز ساده ی اسلامم، که هنوز نتوانستم خودم را در حد کمال قرار بدهم! یک سرباز ساده ی مکتب اسلام هستم، باز می گویم شاگرد هیچ مکتبی جز مکتب اسلام نیستم و ملی گرا نیستم. تا قبل از جنگ من برای خاک هیچ ارزشی قائل نبودم و همیشه می گفتم هیچ وقت برای خاک نخواهم جنگید اما حالا یک مشت خاک این منطقه به خاطرحفظ اسلام برای من عزیزترین چیز است...
برای مالک اشتر امام در جبهه ها...
8 اردیبهشت، سالروز عروج شهید علی اکبر شیرودی
برای مشاهده طرح در اندازه اصلی روی آن کلیک کرده یا به ادامه مطلب بروید
آرزوی همه ی ماست فدا شدن در راهت مادر!
خدا می داند که لایقش نیستیم!
ما کجا و خیل شهدا کجا؟!
ولی ... کم ما و کرم تو...
مادر کرمی کن...
مادر کرمی کن که به راه تو فدا شم | من همسفر خیل عظیم شهدا شم
این نوای زیبا رو با صدای برادر امیر عباسی در هیئت میثاق با شهدای دانشگاه امام صادق علیه السلام گوش کنید:
http://misaq.basijisu.com/media/91/m/shab7/Shab7%20M91%20Shoor.mp3